Dr Seven

ساخت وبلاگ

سلام

 

یه اعترافی باید بکنم

 

تو خونه قبلیم یادتونه یه گربه بود دیگه؟ اگه یادتون نیست هم الان میدونید.

 

روزای اول که رسیده بودم این خونه صاحبش هنوز نیومده بود و بقیه هم خونه ای ها هم نبودن و خونه زیاد وسیله نداشت. خلاصه این گربه هه میومد شبا رو تخت من میخوابید پیش من و کلا بیشتر وقتا تو اتاق من بود چون اتاقم گرم تر بود نسبت به بقیه جاها.

من هفته های اول بخاطر تغییر ساعت jet lag بودم و مثلا 5 بعد از ظهر میخوابیدم 3 صبح بیدار میشدم و کلا داغون بودم وقتی بیدار میشدم نمیدونستم کجام و چخبره.

یه بار بیدار شدم و همون جوری که بودم نشستم رو تخت، دیدم یه صدای میو از دور میاد. نگاه کردم جلو تخت بقل تخت روی تخت جلو پنجره همه جا رو و این میو هه میومد. حسابی گیج شده بودم. بعد شاید یه دقیقه، اومدم یه تکون بخورم دیدم نشستم رو گربه هه :|

بنده خدا هیچی هم نمیگفت وول بخوره یا هیچی فقط آروم میو میکرد :| (در حال له کردن نبودم مثلا زیر پام گیر افتاده بود و منم فکر میکردم پتو یا چیز دیگه ایه) 

بلند شدم و گذاشت رفت.

دیگه ازون به بعد تا یه ماه حتی نزدیک اتاق منم نمیومد و کلا منو میدید خیلی روی خوشی نشون نمیداد :))

 

اسم پست هم برای اینه که اسمش Dr. Seven بود. 

لیسانس 4 ساله...
ما را در سایت لیسانس 4 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cmostfet1 بازدید : 152 تاريخ : يکشنبه 25 آذر 1397 ساعت: 20:22