روز پر داستان

ساخت وبلاگ

سلام 

دیروز که یعنی 3 دقیقه پیش روز جالبی بود

صبحش با دیدن سرویس بهداشتی ای که آقای جعبه ساز تحت عنوان کار ما آماده کرده بود و حملش به پژوهشگاه شروع شد. کلی سوراخ کاری و سمباده زدن محض کم کردن این گل کاری آقا کردیم. 

این کار تا 16 طول کشید البته حد فاصل بین 14 تا 16 فقط به مسخره کردن برد علی.ظ گذشت که البته بعد دوسه ساعت ور رفتنش درست شد

بعد رفتم دانشکده بالا و اونجا خط انتقالی که وحید درست کرده بود رو دیدم. واقعا کار میکرد

با یه عالمه سلف و خازن درست کرده بود و واقعا کار میکرد! یعنی آخر خط رو باز میزاشتیم انعکاسش رو اول خط میدیدیم و اگه اتصال کوتاهش میکردیم هم . جالب تر این که وقتی مقاومتی نزدیک امپدان مشخصه تهش گزاشتم حدس بزنید چی شد؟؟درسته! دقیقا هیچی بر نگشت!

این چیزا میدونستم وجود داره ولی واقعا هیچ وقت انقدر باور نداشتمشون

بعدشم که با کلی ضرب و زور رفتیم سعید و دوباره over load شدیم. بحث تموم نشدنی د جالبی که بود حدس زدن نحوه ی خواستگاری رفتن حسن بود که تاحالا یه بارم کسی جدی ندیدتش. 

موقع  برگشتنم راس ساعت 11.55 وقتی تو کوچمون بودم گنگ گربه های محل رو دیدم که ولو شدن گوشه خیابون. یکم پیش پیش کردم و معمولا هیچ کدوم دستی نیستن ولی این دفعه یه سفیده اومد جلو و دیدم شیکمش قدر توپ فوتباله :)) حامله بود. کلی خودشو لوس کرد خیلی خوب بود

فردا هم پرویز اگه نپیچونه قراره بریم آزمایشگاهی که خواهرش هست توش کلی همستر و موش و خوکچه هندی و خرگوش ببینیم!!!

لیسانس 4 ساله...
ما را در سایت لیسانس 4 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cmostfet1 بازدید : 179 تاريخ : يکشنبه 25 تير 1396 ساعت: 7:43