سلام بر چه گذشتیم و از چه سر در آوردیم، نمیدانم آنچه در گوشمان خواندند یا آنچه پروردگارمان ز ما خواست فرق داشت رویای گذشته و شکوفه ی آینده از چه سر در می آورم خدا میداند گویی پاکی ذهن کودکانه ی گناه آلود بچگی با توبه و بخشش از خدا آشیان نیافت سر گذشت پرواز دلم از خرابه ی جان ساختن پلی برای گذشتتگان شد که میبینند و خواهند دید که چرا نشمرده ایم روزهای مانده تا قیامت را خروشان و اندوهگین زیارت دل کرده ایم یا من هو غالب و انا مغلوب تا فرم بگیریم و در قالب او شویم آن شکل دهنده ی روح آفریننده من را سخت به جان آمدیم و لحظه ها گم شد تا کنده شود پوسته ی آنچه بدرود گفتیم با نگاه به بالا صافی به جانم زد و روزها است که می آید گاهی ز خود میپرسم به کجا میرود این کاروان شاید گناه گذشتگان این بود که از خدا خواستند قضاوت کند و برپا کند جهنم را برای بد کاران میدانم که وقتی خدا آید، نصف رویم سیاه خواهد بود و نصف دیگر رویی که در آن سوختن و حس کردن آتش، سفید کرده است بخشی از موهایم را آنروز دیدنیست و لحظه شماری میکنم تا ببینم نقشه ی شمشیر قضاوت را آیا برگردنم خواهد زد یا بر شانه ام خواهد نشست فاصله ای است کم اما نشان میدهد گذر زمانم را بخوانید, ...ادامه مطلب
سلام Alan Watts یه صحبت خیلی قشنگ داره: https://www.youtube.com/watch?v=wU0PYcCsL6o اگه حال دیدنش رو ندارید: بیاید تصور کنیم که شما هر شب، میتونستید هر خوابی که دوست داشتید رو ببینید. و میتونستید , ...ادامه مطلب