لیسانس 4 ساله

متن مرتبط با «دستم تو دست یاره» در سایت لیسانس 4 ساله نوشته شده است

دانشگاه آتوا 2

  • سلام در ادامه پست قبل  در یکی از ساختمان های دانشگاه آزمایشگاهی بود که درش بسته بود ولی از بیرون انسان های خیلی قدیمی را میشد که دید. در سنین مختلف، در گستره ی گسترش ژنتیک. آکواریوم زیبایی که در یکی از ساختمان ها قرار داشت. یکی از ساختمان های مهندسی که چند کارگاه در آن وجود داشت. برای من قرار دادن اثر هنری ای که بخشی از آن را در تصویر میبینید در راهرو ابتکار جالبی بود. هر چند که ممکن است ویژگی کاربردی ای نداشته باشد ولی اثر های هنری با خود میتوانند معانی مختلفی داشته باشند. مثلا تکنیک ساخت اثر و ایده ای که به همراه فرمی که شکل داده است میتواند جرقه ای در ذهن شخص دیگری بزند که در یک طراحی کاربردی استفاده شود. در این تصویر مشخص نیست ولی ویژگی جالبی که در معماری این ساختمان و همچنین معماری مشابهی در دانشگاه Weste - London On. دیدم ساختمان های دوطبقه ای بودند که راهروی بین دو جناح ساختمان محدود به سقف یک طبقه نبود. سقف با ارتفاع زیاد با خودش احساس بزرگی فکر را به همراه دارد. صحبت از سقف بلند و اثر های هنری این یکی دیگر از ساختمان های دانشگاه بود که در آن این اثر دیده میشد. فکر میکنم تابلوی راهنمای این اثر از این صحبت میکرد که چگونه گسترش علم با اتصال نظرات مختلف در کنار هم بوجود آمده است. نگاه کل بینی در مقابل جزء بینی برای من ساختار غیر خطی و پیچ در پیچ این اثر هم جالب بود. بخشی از همان ساختمان و دانشجو ها در حال مطالعه. بازهم بخشی دیگر و دانشجویان در حال مطالعه یک دیوار خزه ای در یکی از ساختمان ها که آب بر روی آن جاری بود از آنچه اخیرا برای نمایش وجود داشته کمی از بیرون و گیاهی که روی دیوار رشد کرده بود دوچرخه ها که یادم است زمانی که, ...ادامه مطلب

  • سفر به تورنتو

  • سلام   از سال پیش چند روزی مرخصی داشتم که باید استفاده میکردم و انداختمشون برای یک هفته مرخصی حول و اطراف تولدم.  سر راه از اتاوا به تورنتو چند تا توقف داشتم. ابتدای سفر قرار بود بعد از تورنتو به همیلتن، لاندن و کیچنر هم برم و افراد بیشتری رو ببینم ولی دو مقصد آخر رو نتونستم برم چون یکم سرما خوردم و سفرمم هم خیلی داشت طولانی میشد. آخر هفته رو در شهر کینگستن سپری کردم و در مراسم شب شعر یکی از اساتید ایرانی که بعضی آخر هفته ها برگزار میکنن شرکت کردم. فردا به ملاقات چند نفر دیگر رفتم و در همان کینگستن چرخ ماشین را پنچر شده پیدا کردم. اولین باری بود که گرفتار پنچری ماشین میشدم تاحالا خودم برای این ماشین چرخ عوض نکرده بودم و جا زدن جک در جای درست خیلی مهم هست که درست انجام شود. منتظر دوستم محمود بودم که بیاد کمکم و در همین حین یک نفر به اسم جک پیداش شد که کمکم کرد جای خوبی برای جک ماشین پیدا کنم. بعد از آمدن محمود و عوض کردن چرخ، جک و محمود را به مک دونالد مجاور بردم تا برای تشکر برایشان قهوه ای بگیرم.  محمود در آرزوی بازیگری است و بسیار تصادفی، جک داستان ما هم در جوانی به دنبال بازیگری بوده و این شد که گفتگوی این دو نفر برایم جالب شد. به محمود تجربه هایی گفت که وقت و انرژی اش را هدر ندهد. بعد از آن به سمت خانه ی دوستمان امید رفتیم که کلید خانه را به محمود داده بود تا از فضای خانه برای ماندن استفاده کنیم. شب را خوابیدیم و دوشنبه من به سمت تورنتو و محمود به سمت اتاوا حرکت کرد.  من در جستجوی جایی که بتواند چرخ ماشین را در مدت زمان کمی تعمیر کند به دو سه جا سر زدم و به دلیل روز اول هفته سرشان خیلی شلوغ بود ولی در نهایت جایی را یافتم که برایم این کار را فوری ان, ...ادامه مطلب

  • سفر به تورنتو 2

  • سلام قسمت دوم پست قبل که به لحاظ زمانی کمی قبل از آنچه نوشتم بود،  دلیل این که باید لاستیک ماشین در زمان مناسبی تعمیر میشد این بود که یک قرار ملاقات داشتم. کافه ی گربه ای بود که ساعت 1 بعد از ظهر آن روز در آن وقت گرفته بودم و اندکی قبل از محلی که برای شب گرفته بودم قرار داشت. کمی زودتر که Port Hope که شهر کوچکی بود رسیدم خواستم نزدیک ساحل بروم و ساحلی که گوگل مپز به من نشان داد بخشی از یک شرکت بود که کارگاهی در جلوی آن قرار داشت. کسی آنجا نبود و وار محوطه شدم و ماشین را پارک کردم. در کنار آب برای برطرف کردن انتظارم سنگ ها رو روی هم چیدم و کمی وقت گذراندم. در حین خارج شدن از محوطه دیدم که انگار متوجه حضور من شده بودند و در حال آمدن به محل پارک من بودند. و با نگاه سنگینی از جلوی آنها رد شدم. ابتدا فکر کردم که شرکت پتروشیمی یا صنایع شیمیایی است ولی بعد که کمی جستجو کردم انگار که یک شرکت تامین اورانیوم بود.  و نگاه سنگین آنها برایم قابل پذیرش است. خلاصه که ساعت 1 شد و به کافه ی گربه رفتم یک لاته گرفتم و بعد از امضای فرم حقوقی که مسئولیت اتفاقاتی مثل چنگ انداختن گربه ها و زخمی شدن مراجعین را از صاحب کافه سلب میکرد، وارد راهرویی شدم که اسم گربه هایی که در آنجا بوده اند یا هستند را روی دیوار نوشته بودند. در کافه دو نفر خانم در حال کار بودند که یکیشان روز اولش بود.  برایم جالب بود که برای گذران وقت خود به صورت داوطلبانه روزهایی را به اینجا می آیند. گربه های متنوعی در کافه بودند. بیشترشان بنا به طبیعت گربه ای شان در خواب بودند یکی از آنها به طرز دلگیری مستند حیات وحش و پرندگان را روی تلویزیون تماشا میکرد. بسیار با دقت به آن گربه بسیار فکر کردم و ب, ...ادامه مطلب

  • سفر به تورنتو 3

  • در دو پست قبلی سفر تا Port Hope را گفتم و در این پست ادامه ی مسیر را خواهیم دید در مسیر، مکانی بود که هنر های سه بعدی با فلزات و جوشکاری برای نمایش داشتند میخواستم از آنجا هم دیدن کنم ولی متاسفانه بسته بود. از بیرون دو عکس توانستم بگیرم که اندازه ی بزرگ مجسمه های فلزی را نمایش میدهد. و ادامه ی مسیر را به سمت تورنتو حرکت کردم. قرار بود یکی از اساتید دانشگاه تهران را که در آزمایشگاهشان مدتی مشغول بودم را در تورنتو ببینم. ایشان برای مدتی به دانشگاه تورنتو آمده اند تا تلاشی برای گسترش حوزه ی فعالیت خود در عرصه ی بین الملل انجام دهند.  دیدنشان بعد از چندین سال برایم بسیار دلچسب بود. خالی از لطف نیست که بگویم آن روز، روز تولدم هم بود و دیدار ایشان را هدیه ی تولد خودم دانستم. زمانی که رسیدم حدود ساعت 11 بود و ایشان تا حدود 1 جلسه داشتند. برای همین برای قدم زدن به حوالی دانشگاه رفتم. در مسیر دیدن دانشجویان قلب مرا تازه کرد. درک میکنم که چرا بعضی افراد ترجیح میدهند بجای دور شدن از دانشگاه و وارد صنعت شدن، استاد دانشگاهی را پیش بگیرند. انرژی و جوانی دانشجوایان غیر قابل قیاس با دنیای بیرون است. در مسیر، در یکی از کتاب خانه های دانشگاه، نمایشی از یک سری کتب قدیمی در جریان بود که در کمال تعجب، کتب قابل لمس بودند و من هم از تعدادی از آنها عکس گرفتم.  درمیان آن ها یک کتاب قدیمی عربی از خواجه نصیر الدین طوسی چشمم را گرفت به صفحه های کتاب دقت کنید:: و یک مجموعه تصاویر پرتو X که نام کاشف این اثر، آقای رونگتن روی آن بود و عکس ها با چسب و با دست به صفحات چسبیده بودند و کتاب فلسفه طبیعی نیوتون: برایم جذاب بودند. لمس بخشی از تاریخ به من احساس نزدیک شدن به ستون مهره های عل, ...ادامه مطلب

  • پرسشی از تو

  • اگر انسان ها را در کنار هم آفریدی چرا به آنها فرصت در کنار هم بودن دادی تا عیوب یک دیگر را ببینند و از آنچه از بیرون کمال تلقی میشود گذر کنند و به آنچه از درون نفرت است رو آورند.  آیا گذر از زمان برای ما به این صورت خواهد بود که بیشتر و بیشتر آن ها که شبیه خودمان هستند را  به خود نزدیک کنیم؟ دنیای درست کنیم از حباب خودمان و امثال خودمان تا درون آن حباب بتوانیم بیشتر و بیشتر خود را خواهان شویم؟ گناه خودپرستی را با بودن در کنار دوستان خود از خود بشوییم و به یک دیگر اجازه دهیم بیشتر از درون خود برای ما رو کنند. بیشتر و بیشتر شبیه به خودشان شوند و تاریکی و روشنی و آنچه درونشان هست را بدانیم و در کنار آن پوشیدن آنچه غیر حقیقی است را نیز بپذیریم.  چون که آنها هستند که در کنارشان میتوانیم بیشتر و بیشتر شبیه خودمان شویم.  آیا این ما را به تو نزدیک تر میکند یا از تو دور تر میشویم؟ ای که سکوت تو بی انتهاست. انسان را در شمایل خود آفریدی تا به انسان نشان دهی که با خودت بودن را دوست داری. ولی چنان غیر قابل تحمل است که برای فهم ما باید خرده خرده ی آن را در انسان های مختلف بریزی تا بتوانند شبیه تو بودن را تحمل کنند. باید مدتی در تنهایی باشند و از جنون تنهایی در خود بپیچند و از تنهایی به بودن با دیگران گریز کنند و با دیگران بودن را ترک کنند و به تنهایی فرار کنند.  چرا که زیبایی زیبایی تو در کثرت و تعدد است و در دور ریختن بخش زیادی از خود و تمرکز روی بخش کوچکی از خود است زیبایی تو در پیچیدگی درون و سادگی ظاهر تو است زیبایی تو در کنار هم قرار گرفتن صفات متضاد تو است زیبایی آفرینش تو را کمی درک میکنم. زیبایی آفرینش تو در آفری, ...ادامه مطلب

  • توصیف زمان

  • سلام آیا به آن فکر نمیکنی؟  چرا که نه، مگر میشود که به آن فکر نکرد، موضوع گفتگو آن نیست، موضوع گفتنگو میتواند آن باشد ولی آن یک نقطه ی فوکس فکر استحول آن بینهایت لایه تعریف میشود و آن بینهایت ابراز را میسازند ابراز یک انسان از خود است که به بودن آن معنی میدهد چیزی برای نگه داشتن نیست، چیزی برای دنبال کردن نیست لحظه ای که در آن زندگی میکنیم و خود را بروز میدهیم است که زندگی و بودن ما را تعریف میکند دنیای درونمون و بیرونمان، مقایسه ای که باید با بیرون کنیم و خود را بسنجیم یا مقایسه ای که عناصر بیرون باید بشوند تا احساس بهتری داشته باشیم، در نهایت تنها زمانی ارزش دارند که به نقاشی تابلوی گفتگو بپردازند و برای چشم خود و دیگران، صحنه ای آفرینش کنند صحنه ای که در آن، آنچه برون و درون انسان است به بیرون بروز پیدا کند و در لحظه ی حال، با قلم زمان نقاشی شوند گاهی با قلم های ضخیم تر و کلی تر و گاهی با قلم های نازک تر و با ظرافت و دقت بیشتر صحنه را در پیش چشمان آفرینش کند و برای انسان جنبه ای از خدا بودن که آفرینش پیش چشمان خود است را نمایش دهد مرز باریک بین خواستن و مقاومت کردن بین جبر و اختیار بین به حضور رساندن آنچه پنهان است و به رو آوردن واقعیت  تا با خودمان یکسو شویم  و بودن را بر خود بپذیریم. در آینه خود را ببینیم و آنچه هست را بر نبود ترجیح دهیم از او متنفر شویم و به او عشق بورزیم چون تنها کسی که همیشه با ماست ولی هیچ وقت رو در روی ما قرار نمیگیرد  کسی است که با جادوی آینه بر ما ظاهر میشود او خود ماست و میخواهد که او را بشناسیم. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • اتوبوس!

  • سلام   http://bayanbox.ir/info/5805218380472243105/06-One-Man-s-Dream   تو اتوبوس به سمت اتاوا دارم مینویسم. بعد یه مدت خوبی تنهای تنها نشستم!   آهنگ one man's dream یانی تا اونجایی که یادمه باهام بود, ...ادامه مطلب

  • سلام شخصی که خصوصی نظر دادید! کلمه اول اسمتون تو کامنتتون، رمزه

  • نظرات رو بستم که راحت تر بتونم صحبت کنم. اگه نظری، انتقادی، پیشنهادی یا حتی یه صحبت دوستانه :) بود تو بخش تماس با من در خدمتم دنبال کنندگان ۳۶ نفر این وبلاگ را دنبال کنید ,سلام,شخصی,خصوصی,نظر,دادید,کلمه,اول,اسمتون,کامنتتون،,رمزه ...ادامه مطلب

  • تابستونههه

  • سلام از جذابیتای سینوزیت فقط در تابستون: تو آفتاب میری عرق میکنه پیشونیت و بایه باد -> سردرد تو مترو میری کولر مترو تو کله -> سردرد تو خونه کولر روشن باشه بخوابی -> سردرد تو خونه کولر خاموش باشه و پتو روت باشه -> سردرد آب نخوری -> سردرد (البته این کلی بود برا سینوزیت نبود الان که فکر میکنم) موقع خرید تو پاساژ گرم تو مغازه ها سرد -> سردرد , ...ادامه مطلب

  • اتصال موتور

  • سلام امروز در جلسه دفاع یکی از دوستان بودیم که یه صحبت جالبی شدش. خب همه میدونیم که موتور AC القایی رو وقتی میخوایم روشن کنیم ابتدا جریان زیادی میکشه و بعدش که به نزدیک سرعت سنکرون رسید جریانش کم میشه.  حالا سوال این بود که اگه یه موتور فرضا با 3000rpm داره میچرخه و به یه دلیلی قطع بشه و سرعتش به 1500rpm مثلا برسه، آیا در این سرعت وصل کردنش مجازه یا خیر؟ من فکر میکردم که موتور AC قفس سنجابی، وقتی قطع میشه از تغذیه میدان توش 0 میشه. پس انگار یه فلزه تو یه فلز دیگه داره میچرخه پس با این فرض زدنش به برق مشکلی نداره. ولی ؟! ولی این که گویا بعد قطع شدن یه پسماند یا چیزی شبیه این (که یا من نمیفهمیدم که اینجوری بهم توضیح دادن) توی روتور میمونه و ما با چیزی شبیه PMSM روبرو هستیم یعنی میدان داریم و ولتاژ رو ترمینال ها القا میشه!!!!!!! حالا معلوم شد چه اتفاق بدی ممکنه بیفته اتفاق بد اینه که فازور ولتاژ القایی موقع اتصال یه زاویه خوبی با ولتاژ برق داشته باشه! اونجوری حتی از موتور با سرعت 0 هم بدتر میشه جریانی که میکشه. دکتر میگفت حتی تو این حالت 20 برابر گشتاور نامی رو هم ممکنه وارد کنه به شفت و , ...ادامه مطلب

  • دست

  • سلام حقیقتا تیتر مطلب ربطی به موضوع نداره(تقریبا) یه تاک مانندی بود که حدود 10-20 نفر نشسته بودیم و یکی برامون حرف زد موضوع حرفش جالب بود گفتم بنویسم شما هم شاید جالب بود براتون. سعی میکنم خیلی دقیق بنویسم ولی چون شاید 2 هفته گزشته یکم پس و پیش میشه اول گوینده اومد و به هر کدوم از بچه ها یه برگه داد و گفت این بیت شعر رو با دست راستتون بنویسید ، بعضیا که دست چپ بودن خب یکم براشون سخت بود و بعد که همه نوشتن گفت حالا با دست چپتون بنویسید و خب ایندفعه دست راست ها خرچنگ قورباغه نوشتن بعد گفت خب حالا به نوشته هاتون نگاه کنید بگید کدوم دست بهتره ، بالطبع دست راستی ,دست دادن خانم ابتکار,دستم تو دست یاره,دسته گل,دسته گل عروس,دست,دستگاه گنج یاب,دستگیری در ایران,دستبند طلا,دستپخت,دستگاه جوجه کشی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها