لیسانس 4 ساله

متن مرتبط با «آیا میشود از عقب کرد» در سایت لیسانس 4 ساله نوشته شده است

پرسشی از تو

  • اگر انسان ها را در کنار هم آفریدی چرا به آنها فرصت در کنار هم بودن دادی تا عیوب یک دیگر را ببینند و از آنچه از بیرون کمال تلقی میشود گذر کنند و به آنچه از درون نفرت است رو آورند.  آیا گذر از زمان برای ما به این صورت خواهد بود که بیشتر و بیشتر آن ها که شبیه خودمان هستند را  به خود نزدیک کنیم؟ دنیای درست کنیم از حباب خودمان و امثال خودمان تا درون آن حباب بتوانیم بیشتر و بیشتر خود را خواهان شویم؟ گناه خودپرستی را با بودن در کنار دوستان خود از خود بشوییم و به یک دیگر اجازه دهیم بیشتر از درون خود برای ما رو کنند. بیشتر و بیشتر شبیه به خودشان شوند و تاریکی و روشنی و آنچه درونشان هست را بدانیم و در کنار آن پوشیدن آنچه غیر حقیقی است را نیز بپذیریم.  چون که آنها هستند که در کنارشان میتوانیم بیشتر و بیشتر شبیه خودمان شویم.  آیا این ما را به تو نزدیک تر میکند یا از تو دور تر میشویم؟ ای که سکوت تو بی انتهاست. انسان را در شمایل خود آفریدی تا به انسان نشان دهی که با خودت بودن را دوست داری. ولی چنان غیر قابل تحمل است که برای فهم ما باید خرده خرده ی آن را در انسان های مختلف بریزی تا بتوانند شبیه تو بودن را تحمل کنند. باید مدتی در تنهایی باشند و از جنون تنهایی در خود بپیچند و از تنهایی به بودن با دیگران گریز کنند و با دیگران بودن را ترک کنند و به تنهایی فرار کنند.  چرا که زیبایی زیبایی تو در کثرت و تعدد است و در دور ریختن بخش زیادی از خود و تمرکز روی بخش کوچکی از خود است زیبایی تو در پیچیدگی درون و سادگی ظاهر تو است زیبایی تو در کنار هم قرار گرفتن صفات متضاد تو است زیبایی آفرینش تو را کمی درک میکنم. زیبایی آفرینش تو در آفری, ...ادامه مطلب

  • راز پرواز

  • سلام راز پرواز پرنده این نبود که میتوانست بال های خود را به سرعت تکان دهد چرا که اگر این طور بود باید هر لحظه ی خود را به بال زدن میپرداخت تا به پرواز کردن این بود که به بال های خود اجازه میداد که با سرعتی بالاتر از فهم خودش حرکت کنند بدون این که از حرکت آنها بترسد بخواهد کنترلی روی آنها داشته باشد رازش رها کردن بود و پرواز را نظاره کردن بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ثابت کردن

  • سلام نقل قولی از مایکل جکسون هست که میگوید، “To live is to be musical, starting with the blood dancing in your veins. Everything living has a rhythm. Do you feel your music?” ― Michael Jackson زندگی کردن، موسیقایی بودن است، که از رقص خون در رگ ها شروع میشود. هر چیز زنده ریتمی دارد. موسیقی خودت را جس میکنی؟ چند شب پیش در سکوت اتاقم تنها صدایی که شنیده میشد، صدای عقربه ی ثانیه شمار ساعت بود.  هر تیک ثانیه شمار، برایم نمادی از از خلقت، صبر و نابودی و خلقت دوباره بود. با خود گفتم که دیدی که وقت هایی  میبینی که یک روز را سال ها زندگی میکنی؟ ثانیه ها چطور؟ ثانیه هایت چگونه میگذرند؟ هر ضربه ی ثانیه شمار سیلی به صورت روحم بود و  طعنه ای که گذر زمان را به من یاد می آورد با خود مطمئن نبودم که آیا ثانیه ها تکرار میشوند تا زمانی که آنها را درک کنم، یا این که گذر ثانیه ها بیشمار است و درک من از فهم آنها خارج است به ساعت گفتم، من که نمیدانم، تو چرا ادامه میدهی؟ پاسخ ساعت ضربه ی ثانیه ای دیگر بود ضربه ای که مرا کمی از خود به بیرون میکشید و از دست رفتنش به من فرصت بازگشت میداد میدانم که در قلمرو چشم آفریدگار، صدای ثانیه هاست که اثبات حضورند و هر گذر و دور شدنی، ناگزیر، مجبور به بازگشت به نقطه ی تعادل است نقطه ای که وجود آن، اثبات وجودش است اثبات نگاهش است که عادلانه ولی بدون قضاوت، هر چه که میگذرد را میبیند، و از شرم نگاهش،  پاسخی معادل با به صحنه میگذارد. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • از آبی آسمان

  • سلام روزها بر نگاهم میگذرد و هر روز بیشتر با خود کنار می‌آیم. در آینه مینگرم و خود را قضاوت می‌کنم اعمال خود را می‌نگرم و به خود فکر می‌کنم چه می‌بینم؟ تحقیر همانگونه که پدرم گفت.  شاید از زمانی شروع شد که مرا در بازی راه ندادند و در نگاهشان کوچک شدم شاید از زمانی رخ داد که تعداد نفرات فرد بود و دو سر تیمی باید تعداد مساوی از افراد انتخاب میکردند شاید سخت می‌گیرم ولی انسان‌هایی هستند که کارشان بازی و بازی کارشان است حساس هستند آرتیست‌های وسواسی زندگی که به دنبال کمال میگردند هرچند میدانند به دنبال کمال گشتن راهی بی انتهاست ولی شکستن نوک مدادشان هنگام نوشتن یا تراش دادن روحشان را میخراشد نمیدانند که آیا این شمع است که برایشان میسوزد یا  آنها مانند موم شمع ذوب میشوند و میسوزند کمال را میبینند و فاصله ی خود را از کمال میبینند این است که درد بر روحشان مینشاند ولی باید با خود کنار آمد. باید فهمید که هیچ میانبری وجود ندارد راه نزدیک شدن به دست استاد، گذر سال ها  و بار ها دیدن سبز شدن برگ ها و زرد شدنشان است تا چرخش روزها به جوهر روح غنا دهد باید با عدم کمال روبرو شد و با آینه و انسان ها معامله کرد پریدن انسان را خسته میکند و چند متری بیشتر جلو نمیبرد در خانه ماندن نیز ما را به مقصد نزدیک تر نمیکند این قدم زدن و دویدن است و در میان راه با انسان ها صحبت کردن است که من را ما میکند. به رنگ آسمان آبی مینوسم که خود را فردا میبینم بخوانید, ...ادامه مطلب

  • کار کردن

  • سلام نمیدونم چی بگم. قدیما سیکل های زندگی کوتاه تر بودن و میتونستم سریع یه چیزی رو تموم کنم و بیام تو وبلاگ بنویسم ولی الان همه چیز پیچیده تر و طولانی تر شده. یاد صحبت یانی در مورد صحبت پدرش میفتم تو آهنگ Reflection of passion توی کنسرت رویال آلبرت هال افتادم که میگه که تو الان زندگیت جوریه که سالانه داری زندگی میکنی و تو سن من اینجوری هست که ساعت به ساعت زندگی میکنم. آسون نیست ولی عاقلانه است. یا خردمندانه هست. خیلی بهش فکر کردم که منظورش چیه. چون سیکل های طبیعت که تغییری نمیکنن و ما رو با خودشون میکشونن. تابستون انرژی بیشتری داره و زمستون سرد تره. با بهار زندگی میاد و با پاییز روح زمین به پرواز در میاد. ما هم جزوی از این سیستم بزرگ هستیم و حتما از این سیکل های بزرگ تاثیر میگیریم. حتی مدتی زندگیمون اینجوری بود که همه چیز سالانه مشخص میشد. مدرسه میرفتیم و سال به سال جلو میرفت و بعد راهنمایی و دبیرستان و دانشگاه. ولی آیا زندگی انسان سالانه ساخته شده؟ ما کوچیکتر از زمین و سیاره های دیگه هستیم و انتظاره دارم که دور زدن و چرخیدنمون هم سریع تر بتونه باشه. عمر زمین چند میلیارد ساله و عمر ما چند ده ساله. بنظرم چیزی که روش کار میکنم اینه که متوجه بشم که باید چرخید و چرخید. نباید متوقف شد. حتی تو کار. مخصوصا تو کار. چیزی که همیشه هست کار هست و هیچ وقت هم تموم نمیشه و خیلی آسونه عمیق توش فرو رفتن و لذت بردن از استرسش ولی چیزی که سخت میکنه خداحافظی کردن از کار و خاموش کردن موتور پردازش ذهن هست که کل روز درگیر فیکس کردن مسائل ریز و درشت بوده. انگار که یکی از سیکل های دور زدن که انسان میتونه تجربه کنه عمیقا کار کردن و عمیقا کار نکردنه. تو انجیل به تمثیل میگه که خدا جهان رو توی 6 روز آف, ...ادامه مطلب

  • از کرخه

  • سلام بنظرم یکی از شاهکار های موسیقی ایران که خیلی تو ذهنم مونده موسیقی از کرخه فیلم از کرخه تا راین توسط مجید انتظامی است.  اگه بخوام انگشت روی چیزی که این موسیقی داره بزارم کشش و تب و تاب و نزدیک کردن و به عقب هل دادن با سکوتش هست.  بنظرم یکی از پیچیده ت, ...ادامه مطلب

  • در ستایش نقش بازی کردن

  • سلام   داشتم به فیلم یا بازی یا این سیمولیشن دنیا فکر میکردم   ماها نقش های مختلفی تو زندگی بهمون میفته، مثلا ممکنه چند سالی هم صحبت یکی بشیم و براش نقش دوست رو داشته باشیم، ممکنه یه کسی چند وقتی دوست, ...ادامه مطلب

  • باد بازی

  • سلام   نمیخواستم اینو بنویسم ولی دیدم که پست های وبلاگم خیلی جنبه تحلیلی و خشک و بی مزه دارن گفتم یکم چیز شاید جالب هم توش بیارم.  چند وقت پیش روز تعطیل بود و دیر بیدار شده بودم. چند روز قبل خیلی حالم, ...ادامه مطلب

  • جلوه دیگری از کریسمس

  •     سلام   چون به ایام کریسمس نزدیک هستیم(توشیم البته) یه پست کریسمسی بزارم.   احتمالا با شنیدن کلمه شب کریسمس همچین صحنه ای تو ذهنمون میاد. کریسمس موجود عجیبیه. یک فرهنگ و آیین خاصیه که المان های عج, ...ادامه مطلب

  • خداشناسی از قانون 1، فیزیک و فلسفه و بیو

  • سلام *ببخشید یه سری مشکل فنی تو این پست بود که تو یک کامنت دریافت کردم و اصلاح کردم. ممنون* 999 امین پست وبلاگم رو اختصاص میدم به یک تئوری جامع خدا شناسی از نظر یه جمله ی فلسفی که منطقیه، فیزیک، بیو، , ...ادامه مطلب

  • نامه ای از آینده

  •   سلام چالش نامه ای به گذشته رو یادتونه؟ داشتم فکر میکردم اگه یه نامه از آینده، مثلا وقتی 70-80 سالم بود دریافت کنم چه شکلی میشه. شاید این شکلی باشه:   مهدی عزیزم در سن بیست و خورده ای سالگی!   بچه ج, ...ادامه مطلب

  • درسی از تاریخ

  • سلام یکی از درس های تاریخ اینه که وقتی به حق رسیدی باید حواست باشه کله ات رو از دست ندی. یعنی کسی که به حق رسیده متاسفانه نمیتونه خود حقیقت رو بگه. چون شیاطینی که بدن آدما رو تسخیر کردن، موجودات جال, ...ادامه مطلب

  • ابراز

  • سلام یه آقایی تو مدرسه دبیرستان من بود که فکر کنم مدیر و گنده ترین آدم اونجا بود که مثلا بیشتر سرمایه مدرسه رو صاحب بود و ... . من متنفر بودم ازش چون اولا احساس میکرد میتونست ادبیات درس بده، میومد سر , ...ادامه مطلب

  • خاموش کردن BJT

  • سلام  بعد ماه ها یه پست برقی لازم شد بزارم. داشتم مدارم رو تست میکردم، یه جاییش وقتی سیگنال گیت از FPGA داره میاد، من یه BJT گزاشتم که جریان درایور رو خود FPGA نده و مثلا یه ترک خیلی بلند از FPGA تا گ, ...ادامه مطلب

  • از کریسمس تا سال نو

  • سلام   بالاخره اومدم آزمایشگاه اینو بنویسم. حس میکنم پست طولانی ای قراره بشه.   اول از   کریسمس   شروع میکنم. یه چیزایی قبلا نوشته بودم ولی به طور کلی مردم از 40 50 روز قبل یعنی تو نوامبر میان درختاشون رو, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها