لیسانس 4 ساله

متن مرتبط با «زمان» در سایت لیسانس 4 ساله نوشته شده است

جریان زمان

  • قذیم تر ها جایی نوشته بود که درس های زندگی به مانند شانه ای میمانند که وقتی موهایمان ریخت به ما داده میشود. به درس های زندگی که نگاه میکنم میبینم که انتهای هر دوره ی سختی، جمله ای است که تمام آن دوره را خلاصه میکند.  جریانی که باعث سختی ما میشود و توسط کسانی به ما داده میشود که خودمان را در مقابلاشان آسیب پذیر میکنیم چون دوستشان داریم. قلب مهربانمان به آنها عشق میدهد ولی آنها به ما سختی میدهند. ابتدا دردی که به ما میدهند را کنار میگذاریم و حساب نمیکنیم بعد کم کم که میبینیم که تکرار شدنی است و تمام نمیشود، به این نتیجه میرسیم که باید حسابرس دردهایمان شویم، عشق بی حد و نساب را کنار میگذاریم و آنها را در دین خود قرار میدهیم، ولی کم کم که میبینیم حساب رسی هم نتیجه ای ندارد، اگر همچنان در زندگیمان بمانند، به آزارشان عادت میکنیم یا خودمان را تغییر میدهیم و قوی تر میشویم و وقتی که صحنه ی آخر میرسد جمله ی پایانی را میشنویم این سفر در زندگی با خود جریانی را به همراه دارد که در آن از سادگی و آسیب پذیری به  پروردگی و قدرت میرسیم ولی من دوست دارم آن را به شکل دیگری نگاه کنم انگار که در زندگی عادی در حال حرکت به گذشته هستم و در صحنه ی آخر در واقع مقدمه ی داستان را میشونم و صحنه ها از مقابله ی من شروع میشوند و کم کم به سمت فراموشی و سادگی میروم جایی که در آن مهربان تر میشوم ولی درد بیشتری میکشم بنظر من خدا ابتدای زمان را خلق نکرد  بلکه در انتهای زمان، دنیایی و داستانی را خلق کرد که در آن انسان ها با شخصیت های متفاوت حضور دارند  و رستگاری آنها در گذر زمان فراموشی و بخشنده تر شدنشان است حال این که زندگی ما در جهت معکوس زمان جریان حرکت به سمت گذاشته است به دورانی که خلقت, ...ادامه مطلب

  • زمان رسیدن

  • زمانی خواهد رسید که آنچه از ما به جا میماند  لحظه هایی است که با یکدیگر گذراندیم و دیگر هیچ گویی مسافرت زندگی شروع و پایانی نداشت و آنچه که بود، همواره نگاه ناظر ما به لحظه ی حال بود هیچ چیزی به جز آنچه شاهدش بودیم برایمان نخواهد ماند و چاقوی قضاوت، که سیاهی را از سفیدی جدا میکند همان فکر ما بود که در هر صحنه ای بودن و نبودن را انتخاب کرد و ایده ای را از چوبه ی درخت زندگی تراشید آنچه خواهد ماند خراش های ساخته شده بر آن اثر است خطوطی که در آن، سمفونی رنج انسان نهفته شده است ساخته ی آفریننده ای که تفکر کرد بخوانید, ...ادامه مطلب

  • توصیف زمان

  • سلام آیا به آن فکر نمیکنی؟  چرا که نه، مگر میشود که به آن فکر نکرد، موضوع گفتگو آن نیست، موضوع گفتنگو میتواند آن باشد ولی آن یک نقطه ی فوکس فکر استحول آن بینهایت لایه تعریف میشود و آن بینهایت ابراز را میسازند ابراز یک انسان از خود است که به بودن آن معنی میدهد چیزی برای نگه داشتن نیست، چیزی برای دنبال کردن نیست لحظه ای که در آن زندگی میکنیم و خود را بروز میدهیم است که زندگی و بودن ما را تعریف میکند دنیای درونمون و بیرونمان، مقایسه ای که باید با بیرون کنیم و خود را بسنجیم یا مقایسه ای که عناصر بیرون باید بشوند تا احساس بهتری داشته باشیم، در نهایت تنها زمانی ارزش دارند که به نقاشی تابلوی گفتگو بپردازند و برای چشم خود و دیگران، صحنه ای آفرینش کنند صحنه ای که در آن، آنچه برون و درون انسان است به بیرون بروز پیدا کند و در لحظه ی حال، با قلم زمان نقاشی شوند گاهی با قلم های ضخیم تر و کلی تر و گاهی با قلم های نازک تر و با ظرافت و دقت بیشتر صحنه را در پیش چشمان آفرینش کند و برای انسان جنبه ای از خدا بودن که آفرینش پیش چشمان خود است را نمایش دهد مرز باریک بین خواستن و مقاومت کردن بین جبر و اختیار بین به حضور رساندن آنچه پنهان است و به رو آوردن واقعیت  تا با خودمان یکسو شویم  و بودن را بر خود بپذیریم. در آینه خود را ببینیم و آنچه هست را بر نبود ترجیح دهیم از او متنفر شویم و به او عشق بورزیم چون تنها کسی که همیشه با ماست ولی هیچ وقت رو در روی ما قرار نمیگیرد  کسی است که با جادوی آینه بر ما ظاهر میشود او خود ماست و میخواهد که او را بشناسیم. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها